صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::عکس های خنده دار ورزشی


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: حمید رضا مهرآبادی

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 52
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content








پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


فروم این وبلاگ

حتما سر بزنید

خیلی باحاله

.

.

.

.

آدرس:

.

.

.

www.eftekharat28.loxblog.com/forum

منتظریم

سریع بیاینمتعجب



نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در چهار شنبه 7 مرداد 1398


پیامک های نوروزی

*خداوندا،نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما

برای دوستانم عطا فرما:

1300امید-1390بهروزی-1395لبخند زیبا

سال نو مبارک.

*روز اول سال آدم به آدم میرسه،اما اس ام اس به آدم نمیرسه!

سال نو مبارک.

*عید است ولی بدون او غم داریم/عاشق شده ایم اما عشق را کم داریم/ای کاش این عید ظهورش برسد/این گونه هزارعید داریم

اللهم عجل لولیک الفرج-سال نو مبارک.

*امیدوارم عید با بوسه هایش

بهاربا گل هایش وسال نو با امید هایش برتو ای عزیز ترین مبارک باشد...

*فرخنده باد بر همگان مقدم بهار/نوروز،جاودانه ترین جشن روزگار

نوروز مبارک.

*لحظه ای که سال تحویل مشه به من لبخند مزنی

کاش هرثانیه سال تحویل باشه تا لبخند مهمون لبهات بمونه

سال نو مبارک.

سال43باتمام ادعاهاش رفیق نیمه راه از آب دراومد/امیدوارم سال95مثل اجدادش نارفیق ازآب در نیاد وبا ظهور آقا امام زمان رفاقت خودش رو ابدی کنه...

سال نو مبارک.

 



نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در جمعه 25 اسفند 1394


مداحی

بسم الله الرحمن الرحیم

سایت یاران امام تقدیم می کند:

به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی،

چند مداحی از مداحان اهل بیت(ع)

جهت دانلود روی نام هر مداحی کلیک کنید.

توجه:تمام حجم ها کیلوبایت است.

حاج محمود کریمی:

1-خدا رو شکر که محرمتو دیدم آقاجون...

حجم:892/1کیلوبایت-زمان:8دقیقه

2-بی لب تو آب سراب عظیم...

حجم:197/1-زمان:5دقیقه

3-آسمون چرا نمیباره...

حجم:915/1-زمان:5دقیقه

4-دامن کشان رفتی...

حجم:171/2-زمان:6دقیقه

5-بوسه ی سرخ خورشید روی گنبد طلات...

حجم:627/1-زمان:7دقیقه

حاج آقا بنی فاطمه:

1-بعد از تو ای گل بی سرم...

حجم:250/1-زمان:5دقیقه

2-عمو منو ببخش اگه فریادم مردونه تر نمیشه...

حجم:139/2-زمان:9دقیقه

حاج آقا میرداماد:

1-دلمو عشقتو لرزونده ارباب...

حجم:025/1-زمان:4دقیقه

2-دلم تنگه برای شندین صدای بابام...

حجم:510/1-زمان:6دقیقه

حاج آقا مقدم:

1-دستامو ول نکن برگه نوکریمو باطل نکن...

حجم:215/1-زمان:5دقیقه

2-ای که حرمت بهشت اعظمه...

حجم:927/2-زمان:8دقیقه

3-دیونه کربلاتم از بچگی مبتلاتم...

حجم:814/1-زمان:7دقیقه

حاج آقا مختاری:

1-لیلای دل مادر لیلای علی...(با شور خاص)

حجم:158/



نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در سه شنبه 10 آذر 1394


.......

حتما سر بزنید

.

.واجبه

.

.

.

.3khordad.blog.ir



نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در یک شنبه 11 مرداد 1394


تست هوش

0.896385001378910010_jazzaab_irاگه تونستی اینارو بشمری جایزه داری

 

 

 

 

 

1098463_420655518060537_1695814769_n

 

 

 

 اگه نابغه ای حلش کن

 

 

 

به ادامه مطلب برو...



ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393


تم ‏های مخفی ویندوز 7

 

تم ‏های مخفی ویندوز 7


یکی از ویژگی‏های بارز ویندوز 7 ظاهر زیبا و جذاب آن است. این ویژگی به کمک تم یا قالب‏های موجود در آن شکل می‏گیرد. در ویندوز 7 به طور پیش فرض 6 تم قابل انتخاب است که با انتخاب هر تم، ظاهر صفحه دسکتاپ و صداهای موجود در ویندوز تغییر می‏کند. اما بایستی بدانید که در ویندوز 7، علاوه بر تم های موجود، 5 تم دیگر نیز به شکل مخفی وجود دارد! در این ترفند نحوه آشکار‏سازی و انتخاب این تم‏های مخفی را برای شما بازگو خواهیم کرد. این قالب‏های مخفی با محوریت کشورهای استرالیا، کانادا، بریتانیا، ایالات متحده و آفریقای جنوبی ساخته شده‏ اند و شامل تصاویر پشت زمینه‏ای از این کشورها هستند.

بدین منظور:
ابتدا بایستی قابلیت مشاهده فایل‏های مخفی سیستم را فعال نمایید. در منوی Start عبارت Folder Options را وارد کرده و Enter بزنید. در پنجره Folder Options به تب View بروید و تیک گزینه Hide protected operating system files را بردارید و Yes را انتخاب کنید. سپس پنجره را OK کنید.


اکنون وارد Computer شوید.
حال به مسیر C:/Windows/Globalization/MCT مراجعه کنید.
در این مسیر 5 فولدر مشاهده می‏کنید. این 5 فولدر متعلق به 5 تم مخفی هستند  و عبارات 2 حرفی که در نام آنها مشاهده می‏کنید مخفف کشورهایی هستند که در بالا نام بردیم.


به دلخواه وارد یکی از پوشه‏ ها شوید. سپس به فولدر Theme مراجعه کنید و بر روی فایل موجود در آن دو بار کلیک کنید.
تم مورد نظر انتخاب شده و در حافظه ویندوز ذخیره شده است.
این کار را در هر 5 فولدر انجام دهید.
اکنون در صورتی که بر روی فضای خالی از صفحه دسکتاپ راست کلیک کنید و Personalize را انتخاب کنید، در قسمت My Themes این 5 تم جدید را مشاهده میکنید. با کلیک بر روی هر کدام تم مورد نظر انتخاب می‏شود.



نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393


عکس های خنده دار



نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393


قوانین موفقیت جهانی

1– قانون انگیزه
هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی، خواسته های شما سرچشمه می گیرد. پس برای رسیدن به موفقیت باید انگیزه ها را مشخص کرد تا با یک برنامه ریزی اصولی به هدف رسید.

۲ – قانون انتظار
اگر با اعتماد به نفس، انتظار وقوع چیزی را در جهان پیرامونتان داشته باشید آن چیز به وقوع می پیوندد . شما همیشه هماهنگ با انتظارات تان عمل می کنید و این انتظارات بر رفتار و چگونگی برخورد اطرافیانتان تأثیر می گذارد.

۳ – قانون تمرکز
هر چیزی را که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید در زندگی واقعی، شکل گرفته و گسترش پیدا می کند. بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که واقعاً طالب آن هستید.

۴ – قانون عادت
حداقل ۹۵ درصد از کارهایی که انجام می دهیم از روی عادت است. پس می توانیم عادت هایی را که موفقیت مان را تضمین می کنند در خود پرورش دهیم؛ و تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشود، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم.

۵ – قانون انتخاب
زندگی ما نتیجه انتخاب های ما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم، کنترل کامل زندگی و تمامی آن چه برایمان اتفاق می افتد در دست خودمان است.

۶ – قانون تفکر مثبت
برای رسیدن به موفقیت و شادی، تفکر مثبت امری ضروری است. شیوه تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها، اعتقادات و انتظارات شماست.

7– قانون تغییر
تغییر ، غیر قابل اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن.

۸ – قانون کنترل
سلامتی ، شادی و عملکرد درست از طریق کنترل کامل افکار، اعمال و شرایط پیرامونمان به وجود می آید.

۹ – قانون مسؤولیت
هر چه و هر کجا که هستید به خاطر آن است که خودتان این طور خواسته اید. مسوولیت کامل آن چه که هستید ، آن چه که به دست آورده اید و آن چه که خواهید شد بر عهده خود شماست.

۱۰ – قانون پاداش
عالم در نظم کامل به سر می برد و ما پاداش کامل اعمالمان را می گیریم. همیشه از همان دست که می دهیم از همان دست می گیریم. اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید.

۱۱ – قانون خدمت
پاداش هایی را که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار کنید و توانایی های خود را افزایش دهید، در عرصه های مختلف زندگی خود بیشتر پیشرفت می کنید.

۱۲ – قانون علت و معلول
هر چه به دلیلی رخ می دهد. برای هر علتی معلولی است و برای هر معلولی علت یا علت های به خصوصی وجود دارد، چه از آن ها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هر کاری را که بخواهید می توانید انجام دهید به شرط آن که تصمیم بگیرید که دقیقاً چه می خواهید و سپس عمل کنید.

لطفا به ادامه ی مطلب بروید...



ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393


چند راه برای رسیدن به آرامش

. جلوی گریه خود را نگیرید و گه گاهی گریه کنید.

2. دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود، و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره‌ی آرامش است، با زور نمی‌توان آن را ایجاد کرد، باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. دست کم روزی یک ساعت، تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.

3. افراد آرام به خود می‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی‌توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می‌برند.

4. وقتی احساس می‌کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آن‌ها را پاک کنید.

5. اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین‌تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط کرده و انرژی شما را صرف آن می کند. پس سعی کنید بخشنده باشید تا از آرامش بیشتری برخوردار شوید.

6. آرامش را از کودکان بیاموزید. ببینید که چگونه در همان لحظه‌ای که هستند، زندگی می‌کنند و از آن لذت می‌برند.

7. از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌کنید.

8. هر چه اکسیژن بیش‌تری به شما برسد، آرام‌تر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود، از گیاهی نگهداری کنید.

9. مهم نیست که با شما مودبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مودبانه‌ی شما با افراد، باعث ایجاد آرامش و احساس بزرگی در شما خواهد شد.

1.10سرعت حرکت شما با احساستان رابطه‌ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام‌تر کنید، طولی نمی‌کشد که آرام خواهید شد. گاهی می‌توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.



نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393


زندگی امام خمینی(ره)

سید مصطفی پدر خمینی، روحانی[۱].[۲] و مجتهد ساکن خمین بود[۳] [۴]

حاصل ازدواج سید مصطفی با هاجر، دو فرزنددختر بنام مولودآغا خانم و فاطمه و سه فرزندپسر به نام‌های مرتضی، نورالدین و روح‌الله بود.[۱] روح‌الله آخرین فرزند این خانواده بود. سید مصطفی در ذی‌الحجه ۱۳۲۰ (اسفند ۱۲۸۱ هجری شمسی) و در پنج‌ماهگی روح‌الله، در مسیر خمین به اراک مورد حمله قرار گرفت و با اصابت چند گلوله به ناحیه کتف و کمر کشته شد و جنازه وی به نجف منتقل و درآنجا دفن شد.[۵]

مادر او، بانو هاجر، نیز از پیشینه‌ی مذهبی برخوردار بود. او دختر آیت‌الله میرزا احمد[۶] و از نوادگان آیت‌الله خوانساری (صاحب زبده‌التصانیف) بود.[۷]

سید روح‌الله خمینی و برادرش سید مرتضی
سید روح‌الله خمینی، فرزندش احمد و نوه‌هایش حسن و یاسر

تولد

خمینی در سحرگاه بیستم جمادی‌الثانی ۱۳۲۰ هجری قمری – که روز تولد فاطمه زهرا دختر محمد، پیامبر اسلام، نیز محسوب می‌شد – برابر با چهارشنبه، اول مهرماه سال ۱۲۸۱ هجری خورشیدی (۲۴ سپتامبر ۱۹۰۲ میلادی)،[۸] که با یک روز پیش از آن یعنی آخر شهریور نیز تطبیق داده می شود، در شهر خمین[پانویس ۱][۱] از توابع استان مرکزی واقع در ۲۰۰ کیلومتری جنوب تهران به دنیا آمد.[۱] برخی منابع روز سی شهریور را به عنوان زادروز او در نظر گرفته‌اند.[۹]

کودکی و نوجوانی

کودکی

خمینی در دوران کودکی (نفر سمت راست)

روح‌الله در پنج‌ماهگی، پدرش را از دست داد و در نتیجه وظیفه‌ی سرپرستی و تربیت او به دست مادرش هاجر، عمه‌اش صاحبه و نیز دایه‌اش، ننه‌خاور افتاد.[۱۰] با وجود آن‌که در زمان مرگ پدر، روح‌الله تنها پنج‌ماه سن داشت، اما بعدها و در ادامه‌ی حیات خود (احتمالاً بعد از این‌که در جریان چگونگی از دست دادن پدرش قرار گرفت[پانویس ۲]) همواره از پدر خود یاد می‌کرد، به‌گونه‌ای که در بزرگسالی برای خود نام خانوادگی «مصطفوی» برگزید[پانویس ۳] و در جوانی بعضی نوشته‌هایش را با نام «ابن الشهید» تمام می‌کرد.

روح‌الله در کودکی به وضوح از کودکان هم‌سن‌وسال خود خاص‌تر به نظر می‌رسید. در آن زمان بازی محبوب و رایج بین کودکان، بازی «دزد و وزیر» بود که او هم مانند بسیاری از کودکان هم‌سن خود به این بازی علاقه داشت. حتی کودکان دیگر هم متوجه خاص بودن شخصیت او شده بودند، به‌گونه‌ای که با ورود او به بازی نقش شاه و یا نهایتاً وزیر به او داده می‌شد. فرزندش سیداحمد بعدها در این مورد می‌گوید: «پدرم با وجود این‌که کودکی خردسال بیش نبود، اما همیشه در بازی‌ای که انجام می‌داد اصرار داشت نقش شاه را داشته باشد.»[۱۱]

در دوران کودکی، او به نقاشی نیز علاقه‌ی زیادی داشت.[۱۰] با آن‌که معلم نقاشی نداشت، اما در همان سنین یکی از تصاویر خیالی‌اش از خانه فراتر رفت و در میان اقوام و دوستان دست‌به‌دست شد. در این نقاشی، تنها دو رنگ به کار رفته بود: مرکب سیاه و دواگلی (مجلس شورای ملی را بزرگ‌تر از ابعاد تالار بزرگ خانه‌شان رسم کرده بود و سرهایی را با عمامه‌های سیاه و سفید و کلاه‌های بوقی و پوستی به عنوان نمایندگان مجلس، دور اتاق جا داده بود. بر پشت بام تالار تعداد زیادی دایره به عنوان توپ کشیده بود به‌گونه‌ای که چند عدد از توپ‌ها پشت‌بام را سوراخ کرده و روی سر نمایندگان مجلس افتاده و از زیر در تالار خون سرخ روان بود.[۱۲]

شرایط تربیتی

با وجود این‌که روح‌الله پنجمین فرزند سید مصطفی محسوب می‌شد، اما پدرش علاقه و اصرار زیادی بر تربیت او براساس تعلیمات دین اسلام داشت، به گونه‌ای که نقل است به دایه‌ی روح‌الله – ننه‌خاور – چنین گفت: «تا وقتی که پسرم روح الله را شیر می‌دهی، دست به سوی هیچ سفره‌ای جز سفره‌ی خود و یا غذایی که از خانه‌ی من برای تو فرستاده می‌شود، دراز مکن.» [۱۳]

وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادرش «بانو هاجر»، عمه‌اش «صاحب خانم» (صاحبه خانم اشتباه است) و دایه‌اش «ننه خاور» سپری کرد. صاحب خانم پس از ترور برادرش (پدر خمینی) به تهران رفت و با عین‌الدوله صدر اعظم مظفرالدین شاه دیدار کرد و خواستار قصاص شد که عاقبت این امر محقق گردید. عمادالدین باقی درباره آنها می‌گوید: «روح‌الله که آخرین و کوچک‌ترین فرزند بود، تحت تربیت عمه‌اش صاحبه خانم قرار گرفت و گویا بارها خاطرات مربوط به زندگی و شهادت پدرش را از زبان او شنیده بود... ننه خاور دایهٔ روح‌الله نیز از زنان نادر روزگار بود. او که در شیر دادن به خمینی به هاجر یاری می‌رساند، اسب سواری ماهر بود و حتی از روی اسب تیراندازی می‌کرد و به هدف می‌زد.»

روح‌الله در خانواده‌ای اهل علم و دین و نسبتاً متمول بزرگ شد. همچنین با توجه به جایگاه خانوادگی خمینی، وی از کودکی مورد توجه و احترام مردم خمین و [۱۴]

آغاز تحصیلات

در قرن سیزدهم خورشیدی در بیشتر مناطق ایران و از جمله خمین تقریباً مدرسه به شکل امروزی وجود نداشت و آن گروه از مردم که به تربیت و تحصیلات فرزندان خود اهمیت می‌دادند، آنها را به مکتب خانه می‌فرستادند، تا خواندن و نوشتن و قرآن و ادبیات فارسی بیاموزند. تبعاً خمینی نیز به مکتب فرستاده شد و نزد «ملا ابوالقاسم» به فراگیری «عم جز»، گلستان و بوستان سعدی و چند کتاب ادبی دیگر پرداخت.

پس از اتمام این دروس کسانی که می‌خواستند به تحصیل ادامه دهند، به اراک می‌رفتند. اما با توجه به وقوع جنگ جهانی اول و اوضاع آشفته کشور، دیگر امکان مسافرت به اراک برای نوجوانان وجود نداشت. لذا بزرگان خمین تصمیم گرفتند، مدرسه‌ای به سبک مدارس جدید ایجاد کنند. این مدرسه سه معلم داشت، که یکی مدیر بود و سر کلاس درس هم می‌رفت و یکی دیگر از آنها به نام میرزاعلی خان، معلم زبان فرانسه و یک فرد معمم نیز معلم زبان فارسی بود. «آقا شیخ فضل‌الله» عموی مادر خمینی نیز معلم شرعیات بود. خمینی نیز به این مدرسه رفت. علاوه بر آن خانواده وی که از وضع مالی خوبی برخوردار بودند، برایش معلم سرخانه گرفتند. نام این معلم «افتخارالعلما» بود و در غیاب او مادرش به شاگردان درس می‌داد. آیت‌الله پسندیده برادر بزرگ خمینی می‌گوید سواد مادرش بیشتر از خود افتخارالعلما بود و من نزد مادرش هیات، نجوم و حساب می‌خواندم. خمینی پس از آن که مقطع ابتدایی را نزد افتخارالعلما تمام کرد، درس منطق را به او تدریس کرد.[۱۴]

او در شش‌سالگی تحصیل قرآن و سایر علوم ابتدایی رایج آن زمان را آغاز کرد.[۱۵] نخستین آموزگاران روح‌الله، شیخ میرزاجعفر و ملا ابوالقاسم بودند. میرزا جعفر – که از بستگان مادرش بود[۱۶] - هر روز صبح به خانه‌ی آن‌ها می‌آمد و به روح‌الله پنج‌ساله خواندن و نوشتن می‌آموخت.[۱][منبع معتبر]

او زبان عربی را نیز نزد شیخ‌جعفر آموخت. روح‌الله تحصیلات خود را با حفظ کردن قرآن در مکتبی که در نزدیکی خانه‌ی آن‌ها توسط ملاابوالقاسم راه‌اندازی شده بود ادامه داد و در سن هفت‌سالگی حافظ قرآن شد.[۱۷][۱۶] پس از آن‌که او در مکتب ملا ابوالقاسم همه‌ی آن‌چه که در مکتب‌خانه‌های آن دوران مرسوم بود را آموخت، به مدرسه – که جزء مراکز تازه‌تأسیس آن زمان به حساب می‌آمد – رفت.[۱] [منبع معتبر] حسن مستوفی، فرزند خاله‌ی روح‌الله که در کودکی هم‌درس و هم‌بازی هم بودند، در مورد مدرسه‌ی روح‌الله می‌گوید[۱۸]: «ما با هم به مدرسه‌ای می‌رفتیم که به سبک مدارس فرانسوی، میز و صندلی داشت.»

احتمالاً وجود خان‌های متمول در خمین باعث به وجود آمدن مدارس جدید در آن ناحیه شده بود. آن‌گونه که در «سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی» آمده است، نام آن مدرسه‌ی تازه تأسیس «احمدیه» بوده است.[۱۹]

از آثار به‌جامانده از دوران کودکی روح‌الله این‌طور برمی‌آید که او از همان دوران نسبت به وقایع و حوادث سیاسی و اجتماعی جامعه حساس بوده است، به‌گونه‌ای که برخی از حوادث مربوط به آن دوران، مانند بمب‌باران مجلس، در نقاشی‌ها و مشق‌های خوش‌نویسی دوران کودکی و نوجوانی او منعکس شده‌است. از جمله قطعه‌شعری که در دفترچه‌ی یادداشت دوران نوجوانی (۹ یا ۱۰ سالگی) او با عنوان «غیرت اسلام، کو جنبش ملی کجاست» و خطاب به ملت ایران درج شده‌است[۱۰]:

هان ای ایرانیان، ایران اندر بلاست   مملکت داریوش اندر نیکولاست

می‌توان از این دست‌نوشته به عنوان اولین بیانیه‌ی سیاسی دوران نوجوانی روح‌الله یاد کرد.

روح‌الله در ادامه تحصیلات مقدماتی خود را نزد میرزامحمد افتخارالعلماء و سپس عموی مادر خود، حاجی میرزا محمد مهدی ادامه داد. اولین استاد درس منطق او، شوهر خواهرش میرزا رضا نجفی خمینی بود.[۱۷] از اساتید دیگر او در این دوران می‌توان از شیخ علی محمد بروجردی، شیخ محمد گلپایگانی، و عباس اراکی نام برد.[۲۰]

او هم‌چنین بخشی از تحصیلات پایه‌ای خود در خمین را نزد برادر بزرگ‌تر خود، مرتضی[پانویس ۴] گذراند[۲۱] و با او کتاب نجم‌الدین کتیب قزوینی – المطول البدیع و المعانی - و شرحی بر معانی و لغت کتاب السیوطی را کار کرد.[۱][منبع معتبر]

او خط و خوش‌نویسی را نزد یکی از اساتید مدرسه‌ی تازه‌تأسیس آقا حمزه محلاتی آموخت.[۱][منبع معتبر]

شرایط سیاسی و اجتماعی

شرایط اجتماعی و سیاسی ایران و خمین در سال‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۰ که هم‌زمان با نوجوانی سید روح‌الله خمینی بود، بسیار آشفته بود. حکومت مرکزی ضعیف شده بود و خوانین محلی قدرت یافته بودند و بانی مرگ پدر سید روح‌الله خمینی نیز شدند. علاوه بر آن در جای جای کشور اشرار دستجات مختلفی تشکیل داده و به شهرها و آبادی‌ها حمله کرده و مردم را غارت می‌کردند. لذا مردم از کودکی و نوجوانی روحیه سلحشوری یافته، می‌آموختند که برای حفاظت از خود با اشرار و بیگانگان مبارزه کنند. سید روح الله خمینی خود درباره دوران کودکی و نوجوانی اش می‌گوید: من از بچگی در جنگ بودم… ما مورد هجوم «زلقی‌ها» بودیم، مورد[هجوم] «رجبعلی‌ها» بودیم و خودمان تفنگ داشتیم و من در عین حال که تقریباً شاید اوایل بلوغم بود، بچه بودم، دور این سنگرهایی که بسته بودند در محل ما و اینها می‌خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا می‌رفتیم، سنگرها را سرکشی می‌کردیم… ما در همان محلی که بودیم یعنی خمین که بودیم، سنگربندی می‌کردیم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم به اندازه بچگی‌ام. بچه شانزده هفده ساله، ما تفنگ دستمان بود و تعلیم و تعلم هم می‌کردیم… ما سنگر می‌گرفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می‌کردند و می‌خواستند بگیرند و چه کنند [مقابله می‌کردیم]. هرج و مرج بود… یک دفعه هم یک محله خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند. ما هم جزء آنها بودیم.»[۲]

جنگ جهانی اول و مرگ عمه و مادر

روح‌الله خمینی سیزده سال داشت که جنگ جهانی اول آغاز شد و هرچند ایران اعلام بیطرفی کرده بود، لشکریان روسیه، بریتانیا و عثمانی از شمال، جنوب و غرب وارد ایران شدند و کشور را مورد تاخت و تاز قرار دادند و وی شاهد بود، چگونه در نبود حکومت مقتدر مرکزی فوجی از سپاه روس در مسیر خود خمین را مورد تاخت و تاز قرار دادند. وی خود خاطره جنگ جهانی اول را به یاد می‌آورد. او می‌گوید: «من هر دو جنگ بین‌المللی را یادم هست… من کوچک بودم لکن مدرسه می‌رفتم و سربازهای شوروی [روسیه تزاری] را در همان مرکزی که ما داشتیم، در خمین، من آنها را آنجا می‌دیدم. ما مورد تاخت و تاز واقع شدیم در جنگ بین‌المللی اول.»[۲][۲۲]:

در شرایطی که دو سال و نیم از شروع جنگ جهانی اول می‌گذشت، اجساد کشته‌شدگان جنگ باعث شیوع وبا در شهر شده بود. در آن زمان موثرترین داروی موجود که کمی از کشتار ناشی از وبا می‌کاست، ماست بود. اما سربازان روس ماست‌ها را از خانهٔ مردم می‌گرفتند و خود مصرف می‌کردند. مادر روح‌الله، هرچند وقت یک‌بار فرزند خود را با مشکی پر از ماست به خانهٔ بیماران می‌فرستاد تا به درمان آن‌ها کمک کرده باشد. با این‌حال خانهٔ آن‌ها نیز از گزند بیماری وبا مصون نماند و در پانزده‌سالگی روح‌الله در سال ۱۲۹۷، ابتدا صاحبه خانم، عمهٔ او و اندکی پس از او هاجر، مادرش قربانی این بیماری شده و هر دو درگذشتند.[۱][۷][۲۳][۲۴][منبع معتبر]

نوجوانی

روح‌الله نوجوان در سن پانزده‌سالگی بعد از آموختن دروس مقدماتی حوزه، آماده‌ی ورود به مرحله‌ی جدیدی از تحصیلات خود شده بود. در آن زمان، آشنایی او به ادبیات و زبان عرب و فارسی بیش از مقدار مورد نیاز برای طلبه‌ها بود. به منطق و فنون استدلال به خوبی آشنا بود. خط را بسیار زیبا می‌نوشت و پی‌گیر اخبار شهر و کشور بود. او در همه‌ی فعالیت‌های مربوط به جوانان مدافع شهر شرکت می‌کرد، برای مثال جمعه‌ها به میدان مشق تیر می‌رفت تا فنون دفاع را بیاموزد.[۱][منبع معتبر]

در آن سال‌ها، با وجود آن‌که رفاه مادی دو برادر به دلیل وجود املاک و زمین‌هایی که از پدرشان برجا مانده بود تضمین شده بود، اما وجود ناامنی‌ها و بی‌قانونی‌ها موجب شده بود تا زندگی آن‌ها به سختی پیش برود. علاوه بر دشمنی‌های مداوم میان زمین‌داران منطقه، وجود قبایل بختیاری و لرهای مناطق اطراف که هر چند وقت یک‌بار به خمین حمله می‌کردند موجب ایجاد ناامنی در این شهر شده بود. یک بار وقتی یک سالار بختیاری به نام «رجب‌علی» با افراد خود به شهر حمله کرده بود، خمینی جوان همراه با برادران خود اسلحه به دست گرفت و از خانه‌ی خود دفاع کرد.[۱۷][منبع معتبر] سال‌ها بعد خمینی با اشاره به این حوادث گفت[۲۵]: «من از زمان کودکی در جنگ بوده‌ام.»

از او هم‌چنین در همین زمینه این‌گونه نقل شده‌است[۲۶]:

«من از بچگی در جنگ بودم... ما مورد هجوم «زلقی‌ها» بودیم، مورد[هجوم] «رجبعلی‌ها» بودیم و خودمان تفنگ داشتیم و من در عین حال که تقریباً شاید اوایل بلوغم بود، بچه بودم، دور این سنگرهایی که بسته بودند در محل ما و اینها می‌خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا می‌رفتیم، سنگرها را سرکشی می‌کردیم... ما در همان محلی که بودیم یعنی خمین که بودیم، سنگربندی می‌کردیم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم به اندازه بچگی‌ام. بچه شانزده هفده ساله، ما تفنگ دستمان بود و تعلیم و تعلم هم می‌کردیم... ما سنگر می‌گرفتیم و با این اشراری که بودند و حمله می‌کردند و می‌خواستند بگیرند و چه کنند [مقابله می‌کردیم]. هرج و مرج بود... یک دفعه هم یک محله خمین را گرفتند و مردم با آنها معارضه کردند و تفنگ دست گرفتند. ما هم جزء آنها بودیم.»

مشاهده‌ی رفتارها و برخوردهای مستبدانه‌ی حاکمان استانی و خان‌ها و زمین‌داران منطقه در زمان نوجوانی روح‌الله احتمالاً تأثیر عمیقی بر شکل‌گیری اندیشه‌های سیاسی او داشته است. او بعدها نقل می‌کند که چگونه یک حاکم تازه منصوب‌شده، رئیس صنف تاجران گلپایگان را دستگیر کرده و به فلک می‌بندد تا در مردم عادی ایجاد ترس و وحشت کند.[۱۷][۲۷][منبع معتبر]

علاقه و توجه به نهضت جنگل

گفته می‌شود خمینی در سال‌های نوجوانی تحولات مربوط به نهضت جنگل را با دقت دنبال و حتی اقدام به سرودن شعر در وصف میرزا کوچک‌خان می‌کرده است.[۱۰] حتی گفته می‌شود که روح‌الله در آن سنین یک بار در فرصتی که پیش می‌آید به جنگل سفر می‌کند و پایگاه میرزا را از نزدیک می‌بیند.[۱۰]

جوانی

خمینی در جوانی

هجرت به اراک و ادامهٔ تحصیل

در سال ۱۲۹۹ هجری شمسی، برادر بزرگ‌تر روح‌الله، سید مرتضی، او را برای تکمیل تحصیلات خود راهی اراک[پانویس ۵] کرد.[۲۸] او در آن‌جا وارد مدرسه‌ی سپهدار شد.[۱] [منبع معتبر]

در آن سال‌ها اراک به دلیل حضور آیت‌الله عبدالکریم حائری یزدی به مرکز مهمی برای یادگیری علوم دینی تبدیل شده بود، به‌گونه‌ای که روح‌الله که پیش از عزیمت به اراک قصد داشت تحصیلات خود را در اصفهان ادامه دهد، به دلیل وجود این شخص در اراک به این شهر مهاجرت کرد.[۲۹]

آیت‌الله حائری یزدی در سال ۱۳۳۲ هجری قمری به دعوت مردم اراک و سیصد طلبه‌ی جوان راهی این شهر شد و کلاس‌های خود را در مدرسه‌ی میرزا یوسف‌خان به جریان انداخت. این‌طور به نظر می‌رسد که خمینی در آن سال‌ها در علوم دینی به قدر کافی پیشرفت نکرده بود که تحصیلات خود را مستقیماً زیر نظر او ادامه دهد. او درس منطق را در حضور شیخ محمد گلپایگانی، کتاب شرح‌العلوم از شیخ زین‌الدین العاملی را زیر نظر آقا عباس اراکی و ادامه‌ی تحصیل المتول خود را با هدایت شیخ محمد علی بروجردی گذراند.[۱۷][منبع معتبر]

زمانی که او در اراک مشغول تحصیل بود حوادث زیادی در ایران رخ داد. مهم‌ترین آن‌ها کودتای رضاشاه در ۱۲۹۹ و دستگیری سید حسن مدرس بود.[۱][منبع معتبر]

 

 



نوشته شده توسط حمید رضا مهرآبادی در پنج شنبه 18 ارديبهشت 1393


:: مداحی
:: .......
:: فروم این وبلاگ
:: تست هوش
:: پیامک های نوروزی
:: تم ‏های مخفی ویندوز 7
:: عکس های خنده دار
:: قوانین موفقیت جهانی
:: چند راه برای رسیدن به آرامش
:: زندگی امام خمینی(ره)
:: معما
:: لطیفه

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد





به وبلاگ من خوش آمدید




:: آذر 1394;
:: مرداد 1394;
:: ارديبهشت 1393;

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by eftekharat28